خانه
عناوین مطالب
تماس با من
یه حرفایی همیشه هست ...
یه حرفایی همیشه هست ...
جدیدترین یادداشتها
همه
کاش زندگی مثل بازیگری بود ...
اصلا به آخرش فکر نمی کنی ...
پاک ترین نمازم رو با پاک ترین خاک میخونم ...
وقتی لبخند می زنی ...
مهم چندنفری هستن که دورش نشستن ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﭘﺎ میزﺍﺭﯾﻢ …
چیزهایی که از دست داده ای ...
مدارا و انتقام ...
شیر و آهو ...
شجاعت ...
بایگانی
خرداد 1394
6
شهریور 1392
31
جستجو
آمار : 2634 بازدید
Powered by Blogsky
مترسک ...
مترسک
گفت:
گندم تو شاهد باش که مرا فقط برای ترساندن آفریدند!
ولی من تشنه عشق پرنده ای بودم
که سهمش از من گرسنگی بود .
Zahra
چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 04:06
0
لایک
نظرات
0
+ ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.